بدون عنوان
با سلام امیدوارم کم کاری مامانی ببخشی که دیر به دیر برات مطلب میذارم میخوام خاطرات قبل از عید تا الانو برات بگم ،۱۳ اسفند عروسی پسرخاله بابات بود که رفتیم بعدش ۲۳اسفند هم مامان بزرگت سفره فاطمه الزهرا داشت بعدش چند روز مونده به عید با عمه ات رفتیم پاساژ زعفرانیه از اونجا خرید کردیم بعدش هم رفتیم پیتزا کاکتوس نزدیک ائل گلی اونجا ساندویج خوردیم که خیلی خوشمزه بود نمیدونم چندم اسفند بود که عمه ات پایان نامشو داده بود وقبول شده بود که بابا بزرگت اینارو و مارو وپدر شوهرش اینارو دعوت کرده بودن به رستوران مظفریه تو خود ائل گلی که خوش گذشت بعدم که عید شد و ما خو...
نویسنده :
مامانی
20:04